وقتی پیداش کردم خیلی خوشحال بودم، با کلی ذوق و شوق رفتم داخل، اونجا نقاشی شده بود خیلی قشنگ. کنار پاگرد، یه در بود در اتاقی که محل آموزش بچه هاست، خیلی زیبا بود، آروم و خوشحال از پله های قدیمی اونجا بالا رفتم، رسیدم به پاگرد دوم از اینجا دیگه موکت شده بود و جاکفشی هم گذاشته بودن، اونجا میتونست کاربردی تر،مرتب بشه، روی دیوارا برگه هایی چسبونده بودن که حدیث های قشنگی روشون نوشته شده بود، در ورودی برام آشنا بود، خب من قبلا اونجا برای مسابقات رفته بودم اما دلیل این آشنایی اون حضور دور نبود، دلیلش این بود که من خواب غریب و قشنگی دیده بودم که این احساس بخاطر اون خوابم بود. یه منشی اونجا نشسته بود که خیلی هم خوش برخورد بود ازش در مورددوره و شهریه پرسیدم مناسب بود اسم خودم و خواهرم نوشتم و شهریه رو هم پرداخت کردم قرار بود روزهای زوج صبح ها ساعت۱۰ بریم اونجا.

ادامه دارد.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Shirazjeep دانلود آهنگ جدید آموزش خیاطی آسان روش تدريس معکوس ماجراهاي صد روز تا عروسيِ يک عروس کنکوري! شخصی -HeLiUm- سیما طب | تولیدکننده تجهیزات پزشکی تخت و یونیت Gary Anna